من آمده ام

ساخت وبلاگ

چیدن اثاث خونه تموم شد و بعد از مدتها آرامش ناشی از تمیزی خونه بهم برگشت 

واقعا اگه جلوی خودمو نگیرم این وسواس امونمو میبره 

همونطور که پیش بینی میکردم این خونه دردسرای خاص خودشو داره سعی کردم باهاشون کنار بیام 

و بگذرم 

امسال بیشترین کاری که سعی کردم انجام بدم این بود که کمتر آدمارو قضاوت کنم 

خیلی سخته ها ولی همین که قضاوتم توی ذهنمه و به زبون نمیارم پیشرفته واسم 

بعد تو ذهنم خودمو دعوا میکنم و میگم قضاوت نکن قضاوت نکن قضاوت نکن 

از عید نوروز به اینور که درگیر مریضی خاله و فوتش شدیم و بعد ازون بیماری چند نفرو از نزدیک دیدم به این نتیجه رسیدم که بابا کمتر حرص این زندگی رو بخورم 

یکم به خودم حال بدم 

یکم زندگی کنم اصلا 

انقدر خودمو درگیر چیزای کوچیک نکنم 

پسرک شیرینم مگه چندبار قراره توی این سن و این شیرین کاریا باشه که ازش لذت نبرم؟ 

من همین الان مطمئنم یکی دوسال دیگه برای شیرخوردنش و نگاه های پر از شیطنتش و م َ مَ گفتنش و هزار کار دیگه اش تنگ میشه 

خب همین حالا کیفشو کنم که همین یه باره!

هرشب اینارو با خودم مرور میکنم 

در طول روز بارها یادم میره و مچ خودمو درحال فکر و خیال به مشکلات میگیرم 

ولی اینو میدونم که همه ی اتفاقایی که جلو چشمم افتاد واسه این بود به خودم بیام و قدر داشته هامو بدونم 

سهیلاجونم به خودت بیا ...

 

هوا پاییزی شد یهو و امروز لباسایی که پارسال برای پسرک بزرگ بود درآوردم و دیدم اندازشه 

وقتی بغلش میکنم و میبینم قد کشیده خداروشکر میکنم 

اوه اصلا بخوام شروع کنم ازش گفتن خیلی طولانی میشه 

باید بیام توی ی پست بنویسم چه دلبری ها که نمیکنه چه قندی شده 

جاذبه گردشگریه خودش به تنهایی 

باور کنید! در روز کلی مهمون میان دیدنش و بازی کردن باهاش(آیا متوجه غر ریزم بخاطر مهمون داری بیش از حد شدید؟به روی خودتون نیارید :دی) 

 

آهان اینم بگم که دلو زدم به دریا و کانال توی تلگرام زدم اگر دوست داشتید بگید که آدرسشو بدم بهتون 

شبتون خوش :*

 

جغد...
ما را در سایت جغد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0sedayesokoot0013 بازدید : 96 تاريخ : جمعه 25 بهمن 1398 ساعت: 6:01